دانشگاه شهید بهشتیتحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی1389120110220زیست جهان دانشجویان: به سوی چندگانگی مطالعة موردی: دانشگاه صنعتی امیرکبیر99028FAابوالفضل مرشدیدانشگاه تهرانJournal Article20150513مطالعات صورت گرفته در حوزة دانشجویی کشور نشان می دهد که در سالهای اخیر فضای ذهنی و فکری دانشجویان و به تبع آن فضای اجتماعی و فرهنگی دانشگاهها تا حدی دچار تکثر شده است. بهویژه این وضعیت در رفتارها و کنشهای دینی دانشجویان قابل مشاهده است. در این مقاله، با استفاده از الگوی تبیینی پیتر برگر، این تکثر که به عنوان چندگانه شدن زیست جهان دانشجویان از آنها یاد می شود، در دانشگاه صنعتی امیرکبیر مورد بررسی قرار گرفته و با بهره گیری از روش پیمایش و اسنادی و مشاهدة همراه با مشارکت نشان داده شده است که بهطور ضمنی، هم در سطح عموم دانشجویان و هم در سطح تشکلهای دانشجویی، زیست جهان اصولگرایی انقلابی و زیست جهان عرفی از هم قابل تشخیص است.دانشگاه شهید بهشتیتحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی1389120110220تفاوتهای جنسیتی در اوقات فراغت99029FAخدیجه سفیریدانشگاه الزهرافاطمه مدیریدانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20150513اوقات فراغت عرصهای است که افراد بدون دغدغه و تنش میتوانند ارزشها و علایق خود را نمایان ساخته، قدرت و مقاومت خویش را به نمایش بگذارند و به عنوان نمایندهای از طبقة اجتماعی خود اجرای نقش کنند. لیکن در این زمینه برخی معتقدند جنسیت به مثابة عاملی فراطبقاتی عمل میکند و موجبات تفاوت و ایجاد نابرابری میان زنان و مردان را فراهم میآورد و بدینسان موجب میگردد، اوقات فراغت زنان، مبهم، اندک و منقطع باشد، بیشتر در خانه سپری شود و آمیخته با فعالیتهای خانگی و مادری باشد. مقالة حاضر بر جنسیت به عنوان یکی از تقسیمات اجتماعی که به نابرابری منتهی میشود متمرکز بوده و بر این اساس به بررسی جنسیت به عنوان عاملی در تبیین تفاوتهای اوقات فراغت پرداخته است. تحقیق به روش اسنادی و با استفاده از 43 مقالة علمی پژوهشی و پایاننامه، به شیوة فراتحلیل، این موضوع را مورد بررسی قرار داده، در تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارهای spss و Comprehensive Meta analysis بهره برده و با استناد به یافتههای توصیفی و همچنین ترکیب کمی نتایج پژوهشهای مورد مطالعه در فراتحلیل، به نتایج ذیل دست یافته است: 1. میزان اوقات فراغت و نحوة گذران آن متأثر از جنسیت است و این موضوع در نحوة گذران اوقات فراغت به شدت محسوس است. 2. میزان اوقات فراغت در مردان بیش از زنان است 3. اولویتهای فراغتی در مردان و زنان متفاوت است؛ به گونهای که در گذران اوقات فراغت زنان، فراغتهای معطوف به خانواده بیشتر مشاهده میشود و بالاترین اولویت برای ایشان، بودن در خانه است و در مردان، فراغتهای حرکتی به ویژه ورزش از اولویت بالاتری برخوردارند و همچنین فراغتهای هدفمند نیز در ایشان بیشتر است. 4. رضایت زنان در زمینة اوقات فراغت از مردان کمتر است.دانشگاه شهید بهشتیتحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی1389120110220ادعای پایگاهی و سبک زندگی فرهنگی و مادی99031FAاعظم آزادهدانشگاه الزهراJournal Article20150513در حوزة ادبیات نابرابریهای اجتماعی، فرضیات زیادی به طرح مدعیات پایگاهی پرداختهاند. موانع ایجاد شده در کسب موقعیت اجتماعی در خور، از طرق مختلف به مدعیات پایگاهی دامن میزند. این موضوع خصوصاً در مورد گروههای محروم اجتماعی مانند گروههای سنی، جنسی، مذهبی، اقلیت و چند گانه در پایگاه مصداق بیشتری پیدا میکند. ادعای پایگاهی با کنشهایی ازجمله طرز بیان، رفتار و نمادهایی که به دیگران عضویت در گروهی خاص را گوشزد میکند، مشخص میگردد. این ادعا نه تنها شأن و منزلت، که سبک زندگی و فرصتهایی را برای فرد فراهم میآورد. احساس نیاز افـراد به ادعای پایگاهی هنگامی که احترام و منزلت و موقعیت آنها مورد تهدید قرار میگیرد، افزایش مییابد. در این مقاله به بررسی رابطة بین موقعیت ساختاری و وضعیت چندگانة پایگاهی بر سبک زندگی با جهت گیری ارزشی مادی و یا فرهنگی به عنوان مصداقی از مدعیات پایگـــــاهی پرداخته می شود تا مشخص شود که آیا تهدید و محرومیت پایگاهی به سبک زندگی با گرایشات ارزشی خاص میانجامد یا خیر؟ یافتهها نشان از تمایل زنان، مجردان، غیر شاغلان و پایگاه بالاتر اجتماعی به سبک زندگی با گرایش فرهنگی دارد و تمایل افراد تحصیلکرده و دوگانه پایگاهی، به سبک زندگی با گرایش مادی است. در این میان مهمترین متغیرهای مبین در روابط چندگانة جنسیت، تحصیلات، پایگاه اجتماعی و دوگانگی پایگاهی بوده است.دانشگاه شهید بهشتیتحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی1389120110220روندها و عوامل مؤثر بر تغییر ارزشها99033FAمنصور وثوقیدانشگاه تهرانحسین اکبریدانشگاه شهید بهشتی تهرانJournal Article20150513ارزشها یکی از مهمترین اجزای نظام فرهنگی در سطح کلان و نظام شخصیت در سطح خرد هستند و تاثیر بسیاری بر الگوهای رفتاری و فکری افراد دارند و بنابراین در مسائل مختلف فردی و اجتماعی سهیم هستند. با توجه به تغیرات سریع در ابعاد مختلف زندگی بشر طی سالیان اخیر، ارزشها نیز در ابعاد مختلف دچار تغییراتی شدهاند. مطالعة حاضر با بررسی ادبیات مربوط به تغییر ارزشها در دو سطح خرد و کلان، به بررسی روندها و عوامل مؤثر بر تغییر ارزشها در 33 کشور جهان پرداخته است. با استفاده از دادههای پیمایش ارزشهای جهانی، تغییرات ارزشی در دو بعد ارزشهای بقا/خوداظهاری و ارزشهای سنتی/ سکولار- عقلانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد، کشورهای مورد بررسی 9 نوع تغییر ارزشی را نشان میدهند. 23 کشور تغییر ارزشی به سمت ارزشهای خوداظهاری و 19 کشور به سمت ارزشهای سکولار- عقلانی داشتهاند. یافتههای تحقیق نشان داد که ارزشها در کشورهای مختلف در حال تغییر است و الگوی عامی را برای جهت و سرعت تغییرات ارزشی در میان تمام کشورها نمیتوان تشخیص داد. بررسی عوامل مؤثر بر تغییر ارزشها با استفاده از جبر بولی نشان داد که افزایش توسعة اقتصادی همراه با کاهش تورم باعث تغییر ارزشها به سمت ارزشهای خوداظهاری میشود. اما در مورد تغییر ارزشهای سنتی/ سکولار- عقلانی، الگوی مشخصی تشخیص داده نشد.دانشگاه شهید بهشتیتحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی1389120110220مهاجرت، نابرابری و پیامدهای آن99034FAفرهنگ ارشاداستاد جامعه شناسیصدف میناجهاد دانشگاهی استان مرکزیJournal Article20150513مهاجرت به معنای کلی آن فرایندی است که در دهههای اخیر و بهویژه از دهۀ 1340 به این سوی، در بین دانشپژوهان ایرانی اهمیت فزایندهای یافته است. مانند بسیاری از موضوعات مهم اجتماعی، مهاجرت نیز دارای ابعاد خاص اجتماعی، جمعیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، و غیره است. بر همین پایه، باید عوامل موثر بر مهاجرت و پیامدهای آن را نیز در این حوزهها بررسی کرد. بنا بر این مطالعۀ نسبتاً جامع، مهاجرت، مستلزم کوششی میان رشتهای است. هدفی که در این مقالة جامعهشناختی دنبال میشود بررسی رابطۀ متقابل نظری مهاجرت و نابرابری است. همچنین، در این اثر با استفاده از دادههای آماری حاصل از سرشماریهای ادواری ایران، به تحلیل این رابطه میپردازیم. از این رو، روش این تحقیق، مطالعة اسنادی- نظری است و کوشش میشود با استفاده از تحلیل ثانویه بر پایۀ دادههای آماری موجود، پشتوانهای واقعی برای یافتههای نظری فراهم نماییم. چارچوب نظری این پژوهش که برپایۀ مروری گذرا بر نظریههای کلاسیک مهاجرت صورت میگیرد، رویکرد برد متوسط «گزینشی بودن مهاجرت» است که میتواند برای رسیدن به هدف این مقاله و تحلیل رابطۀ بین مهاجرت و نابرابری کمک کننده باشد. نتایج این بررسی نشان میدهد که رابطة مهاجرت و نابرابری نیز گسترده و چند بعدی است. به این معنا که حرکات جمعیتی نه فقط باعث تغییر چگونگی پراکندگی جمعیت در درون یک منطقه جغرافیایی میشود، بلکه در ساختارهای شغلی، رفاهی، جنسی، آموزشی، و همچنین در حوزههای عمدهای که در بالا نام برده شد، تغییراتی را ایجاد مینماید. هر کدام از این تغییرات نیز به نوبة خود شرایط نابرابری را پیچیدهتر مینماید و زمینه را برای مطالعة دقیقتر موضوع فراهم میکند.دانشگاه شهید بهشتیتحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی1389120110220تحلیل فازی رابطة توسعة اقتصادی، سیاسی و نابرابریهای درآمدی در ایران99039FAمحمد مظلوم خراسانیدانشگاه فردوسی مشهدمژگان عظیمی هاشمیجهاد دانشگاهی مشهدJournal Article20150513مطالعة حاضر با اتخاذ رویکرد تطبیقی موردمحور و به کارگیری روش تحلیل فازی، شرایط علّی نابرابریهای درآمدی در ایران در یک دورة شصت و چهار ساله را مورد بررسی قرار داده است. موارد این بررسی، شش دورة تاریخی میباشند که با عنایت به تغییر در سیاستهای توسعهای از یکدیگر تفکیک شدهاند. مدل پیشنهادی جهت مطالعة شرایط علّی مؤثر بر نابرابریهای اجتماعی (با تأکید بر نابرابری درآمد)، مدلی ترکیبی است که توأمان از دیدگاه نوسازی، وابستگی (موقعیت در نظام جهانی) و نظریة دولت توسعهگرا (خودگردانی دولت و روابط دولت – جامعه) بهره گرفته است. نتایج وارسی شروط لازم (منفرد) نابرابری درآمدی در ایران نشان داد توسعة اقتصادی، شرط لازم برابری درآمد و قدرت دولت (دولت بزرگ و رانتیر) و وابستگی نیز هر یک شرط لازم نابرابری درآمد محسوب میشوند. اما دموکراسی و قوت جامعه برای برابری درآمدی به تنهایی نه لازم و نه کافی هستند. اجتماع دو شرط دموکراسی و قدرت جامعه شرط کافی برابری درآمدی در ایران و قدرت دولت و جامعه، شرط لازم آن محسوب میشوند. بررسی مسیرهای علّی (شرط) کافی برای وقوع نتیجه نشان میدهد دو مسیر جداگانه برای رخداد نابرابری درآمدی در ایران وجود دارد که هرکدام از این مسیرها شرط ترکیبی (عطفی) کافی تلقی میشوند. اولین مسیر نبود توسعة اقتصادی و نبود قدرت دولت، در کنار وابستگی و نبود دموکراسی است و مسیردوم توسعة اقتصادی، قدرت دولت، وابستگی و نبود دموکراسی و قوت جامعة مدنی است.دانشگاه شهید بهشتیتحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی1389120110220تحلیل نظری منشأ و ارتباط هنجارهای اجتماعی و نابرابریها99042FAمسعود چلبیدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150513هنجارهای اجتماعی و نابرابریهای اجتماعی دو موضوع محوری در جامعهشناسی بوده و هستند که معمولاً به طور جداگانه مورد بررسی نظری و تجربی قرار گرفتهاند. در بررسی نظری حاضر، که مبتنی بر روش آکزیوماتیک و آزمایش فکری است، کوشش میشود ابتدا مناقشة مزمن دربارة منشأ شکلگیری هنجار و نابرابری اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. به دنبال آن ارتباط این دو بررسی میشود. مدعای نظری حول چهار محور مطرح خواهد شد. یکم، شکلگیری گروه (جامعه)، منبعث از ترکیب حداقل چهار عامل، خرد انسانی، نیاز معاشرتی، احساس ناامنی و ناکار آمدی فردی، است. با شکلگیری گروه اجتماعی (جامعه)، نیازهای گروه (جامعه به مثابة ابر گروه) از جمله صلح، همکاری، همفکری و هماهنگی همراه با ترکیب عوامل در سطح فردی، همچون نیازها، انتظارات، تواناییها و منابع در دسترس، باعث ظهور و بروز هنجارهای اجتماعی میشوند. دوم، تحت شرایط کمیابی منابع و نیازهای وافر انسانی، در اثر تعامل چهار عامل، یعنی ضروریات طبیعی، ضروریات اجتماعی، ضروریات زیستی روانی فردی و تصادف، "انواع نابرابریهای اجتماعی"، با مصادیق تجربی متفاوت و متغیر، شکل میگیرند. سوم، نابرابریهای اجتماعی و هنجارهای اجتماعی هر کدام حداقل دارای آثار دوگانه، یعنی کارآیی همراه با انواع مضار و مضایق اجتماعی هستند. چهارم، بین این دو پدیدة اجتماعی، روابط علی دو جانبه وجود دارد که این "علیتهای حلقوی" میتوانند موجب کاهش یا افرایش آثار مخرب هر دو شوند.