دانشگاه شهید بهشتی
تحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی
8
1
2017
08
23
مدلیابی ساختاری عوامل تبیینکننده سرمایه اجتماعی معلمان (مطالعه تجربی معلمان شهرستان بیرجند)
1
33
FA
یحیی
علی بابایی
استاد دانشگاه تهران
yalibabaie@yahoo.com
محمود
تیموری
کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
teymouri.mahmod@ut.ac.ir
مقالۀ حاضر روند شکلگیری سرمایه اجتماعی معلمان و شناخت عوامل مؤثر بر آن را تبیین میکند. با توجه به اهمیت سرمایۀ اجتماعی در روند تعلیم و تربیت و شکلگیری آن در مدارس، سرمایۀ اجتماعی معلمان بر اساس مفاهیم بنیادی «بوردیو» بررسی شده است. حجم نمونه شامل 480 نفر از معلمان شهرستان بیرجند است که به روش نمونهگیری طبقهای متناسب و تصادفی ساده انتخاب شدهاند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه است و برای تعیین پایایی گویهها از ضریب آلفای کرونباخ و برای سنجش اعتبار پرسشنامه از روش تحلیل عاملی تأییدی و اعتبار محتوایی استفاده شده است. آزمون فرضیههای پژوهش از طریق آزمونهای آماری مناسب در سطح تحلیلهای دومتغیره و آزمون معادلات ساختاری با بهکارگیری نرمافزارهای اسپیاساس و اِموس انجام شده است. بر اساس یافتههای توصیفی، موقعیت اجتماعی معلمان با توجه به حجم سرمایۀ اجتماعی آنها در سطح متوسط رو به پایین قرار دارد. آزمون معادلات ساختاری نشان میدهد که مسیرهای علّی ترسیمشده، 31 درصد از واریانس سرمایۀ اجتماعی معلمان را تبیین میکند. مسیر اول نشان میدهد که خاستگاه اجتماعی ـ اقتصادی معلمان با تأثیر بر سرمایۀ اقتصادی آنها و تأثیر مجزای این دو متغیر بر سرمایۀ فرهنگی، درنهایت موجب افزایش سرمایۀ اجتماعی معلمان میشود و در مسیر دوم خاستگاه اجتماعی ـ اقتصادی و سرمایۀ اقتصادی معلمان به افزایش سرمایۀ نمادین آنها منجر میشود که افزایش سرمایۀ اجتماعی معلمان را در پی دارد.
معلمان,مدلیابی ساختاری,سرمایۀ اقتصادی,سرمایۀ فرهنگی,سرمایۀ اجتماعی,سرمایۀ نمادین,خاستگاه اجتماعی ـ اقتصادی
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99225.html
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99225_f2b8a45f6b37a259829b86167a9b4cf2.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی
8
1
2017
08
23
مطالعه تطبیقی تمایل افراد جامعه نسبت به رعایت اخلاق: با تأکید بر رعایت هنجار انصاف در سطح جامعه
35
95
FA
وحید
نقدی
آموزش و پرورش
va.naghdi@yahoo.com
هدف این پژوهش، کشفِ دستورالعملهای علّی و نسبتاً عام و شاکلههایی از شرایط سیستمی برای نائل آمدن به ترویج اخلاق در سطح جامعه است. این پژوهش بهطور عمده از نظریه «نظم اجتماعی» بهعنوان یک نظریه ترکیبی و چندوجهی بهره برده است. با توجه به اهداف این پژوهش و بهکارگیری دانش محتوایی و اطلاعات موجود، روش تطبیقی کیفی اتخاذ شده است. برای این منظور، نه کشور چین، ژاپن، کُره جنوبی، تایوان، سنگاپور، مالزی، انگلستان، سوئد و ایران مورد تحلیل فازی قرار گرفتهاند. بر اساس نتایج تحلیل فازی، شرایط عام دستیابی به توسعه اخلاقی از سه مسیر میگذرد. مسیر نخست، وجود برنامه مدون با ارزشهای عینی و مشخص در نظام تعلیم و تربیت رسمی است. دومین مسیر، تقویت ملاک تلاش در توزیع منابع است. سومین مسیر، از ترکیب عطفی سه شرط لازم بهکارگیری ملاک شایستگی در توزیع منابع؛ محترمدانستن سلسله مراتب و کمینهسازی وفاداریِ سیاسی در نظام تعلیم و تربیت رسمی برخوردار بوده است. در این میان جوامعی که توانستهاند اجتماعِ سازمانی را در سطح سیستم تقویت کنند، در تعمیم تعهد اعیان اجتماعی و تحقق این سه مسیر موفقتر بودهاند.
تربیت اخلاقی,هنجار انصاف,ملاک شایستگی,ملاک تلاش,اجتماع مدرسهای,تحلیل تطبیقی
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99252.html
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99252_40a23b910c4b1c63684f90251a8b7fa4.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی
8
1
2017
08
23
مردمسالاری و جهانیشدن در نسل سوم دولتهای رانتی نفتی
97
125
FA
احمد
شکرچی
استاد دانشگاه شهید بهشتی
a-shekarchi@sbu.ac.ir
استقرار حکومتهای مردمسالار در سراسر جهان مدلها و مسیرهای متعدد و متنوعی دارد. صرفنظر از تعریف مردمسالاری و توسعة اقتصادی، رابطهای دوسویه بین آنها قابلتصور است. توسعة اقتصادی اگر علتی برای مردمسالاری نباشد، حداقل یکی از پیششرطهای اصلی آن بهشمار میرود و از طرف دیگر، مردمسالاری خود پیششرطی برای توسعة اقتصادی قلمداد میشود. کشورهای کمجمعیت ثروتمند نفتی در خاورمیانه که به دنبال اکتشاف نفت و بهرهمندی از منابع هیدروکربنی و درآمدهای سرشار آن بالاترین درآمد سرانه در سطح جهان را دارند، نهتنها از لحاظ اقتصادی توسعه نیافتهاند؛ بلکه بر اساس اغلب نظریههای موجود با کمبود یا نبود مردمسالاری روبهرو هستند. نظریۀ «دولت رانتی» عمدتاً به دنبال پاسخ این پرسش است که چرا کشورهای رانتی نفتی با فقدان یا کسری مردمسالاری مواجه هستند؟ پاسخ محوری این نظریه استقلال دولت از جامعه از یک طرف و استفاده از منابع نفت برای خرید موافقت شهروندان یا سرکوب مخالفت آنان است. نسخههای جدید این نظریه با واردکردن دو متغیر کیفیت حکمرانی و جهانیشدن تلاش کردهاند فرضیۀ کلاسیک آن را تعدیل کنند. در این بررسی نشان داده شده است که دو شاخص یادشده در برخی کشورهای کمجمعیت و ثروتمند رانتی تفاوت معناداری با سایر کشورهای فقیر رانتی یا کشورهای غیررانتی در منطقۀ خاورمیانه دارد. این تفاوت، بیش از آنکه نشاندهنده تغییر در میزان و نوع توسعه سیاسی در این کشورها باشد، بیشتر روش جدیدی برای سازگارکردن توسعهنیافتگی سیاسی با شرایط جدید بینالمللی و فرایندهای جهانیشدن است.
دولت رانتی نفتی,توسعة اقتصادی,کسری مردمسالاری,حکمرانی,جهانیشدن
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99256.html
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99256_e119a04ebf6641b42df099dddb149af4.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی
8
1
2017
08
23
رابطه شاخصهای توسعه و مهاجرپذیری شهرستانها در ایران
127
152
FA
عباس
عسکری ندوشن
هیأت علمی دانشگاه یزد
aaskarian@yazd.ac.ir
احسان
لشگری
هیأت علمی دانشگاه یزد
lashgari@yazd.ac.ir
سمیه
فرامرزیان
کارشناسی ارشد یزد
somayehfaramarzian@yahoo.com
یکی از موضوعهایی که در دیدگاههای نظری مرتبط با مهاجرت بهصورت مکرر موردتأکید بوده، رابطه متقابل مهاجرت و شاخصهای توسعه است. برای درک عمیقتر این رابطه، مقالۀ حاضر با استفاده از دادههای سطح انبوه سرشماری 1390، به آزمون تجربی رابطۀ تعدادی از شاخصهای توسعه و مهاجرت پرداخته است. واحد تحلیل، 397 شهرستان کشور در سرشماری 1390 بود و دادههای پژوهش پس از انجام پردازشها و محاسبات لازم بر روی مجموعۀ نسبتأ گستردهای از مؤلفههای توسعه و نیز شاخصهای مهاجرپذیری شهرستانهای کشور برای بررسی و تحلیلهای بعدی آمادهسازی شده است. یافتههای پژوهش حاکی از ارتباط نزدیک تعدادی از شاخصهای کلیدی توسعه، نظیر درصد شاغلان در بخش صنعت و خدمات، نسبت بیکاری و نسبت باسوادی با نسبت مهاجرپذیری شهرستانهای کشور است. تحلیل چندمتغیره نشان میدهد تفاوت سطح توسعه شهرستانها، بیش از آنکه با جریانهای مهاجرتی درونشهرستانی یا دروناستانی مرتبط باشد، بیشترین قدرت تبیینکنندهگی را در مورد مهاجران واردشده از سایر استانها دارند. نتایج پژوهش نشان میدهد که از میان مؤلفههای توسعه، بهرهمندی شهرستانها از اشتغال و تحصیلات ازجمله عوامل مهم در تبیین مهاجرپذیری آنها است و باید در برنامهریزی و مدیریت مهاجرتهای کشور بهصورت جدیتری موردتأکید و توجه قرار گیرد.
مهاجرپذیری,شاخصهای توسعه,شهرستانهای کشور,اشتغال,بیکاری,تحصیلات عالی
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99237.html
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99237_5c36091f798898ea5a59e8d87773d65c.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی
8
1
2017
08
23
بررسی نمود تفاوتهای جنسیتی ایدئولوژیک در جامعه، در دو دورۀ کشف و اشاعۀ حجاب
153
184
FA
شهلا
شریفی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
shahlasharifi@hotmail.com
سمانه
دریق گفتار
دانشگاه فردوسی مشهد
s.darighgoftar@gmail.com
زبان و جنسیت یا به تعبیر تخصصیتر «زبانشناسی جنسیت» از موضوعهای موردتوجه در مطالعات میانرشتهای زبانشناسی اجتماعی است. پژوهش در مورد جنسیت از دیدگاه جامعهشناسی ضرورت دارد؛ زیرا راهی برای آگاهی از جایگاه مفهوم «جنسیت» در جوامع و تأثیر متقابــل آن در شکلگیری ارتباط است. جنسیت، متغیری چندگانه معرفی میشود که در گفتمان نیز ظهور مییابد و این ظهور بهشدت به ایدئولوژی ذهنی افراد از جنسیت وابسته است. برقراری ارتباط فقط بهمعنای القای منظور و مقصود نیست؛ بلکه کیفیت بیان مقصود (فارغ از معنای آن) که معمولاً تحتتأثیر بافت فرهنگی یک جامعه است در شکلگرفتن مقصـود نهایی بسیار مهم است. آنچه در این پژوهش موردتوجه قرار گرفته است، بررسی و تحلیل انتقادی گفتمان با درنظرداشتن متغیر «جنسیت» است که با بهرهگیری از چارچوب «تحلیل گفتمان انتقادی فمینیستی» لازار (2007) درباره متون مربوط به کشف حجاب و اشاعۀ حجاب انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که تفاوت زیادی در ابزارهای زبانی مورد استفاده توسط دو گروهِ کشف و اشاعه حجاب دیده نمیشود؛ بلکه تفاوت در چگونگی و جایگاه استفاده از این ابزارها است. هر قطب با هر ایدئولوژی، سعی در متقاعدکردن خواننده دارد و در این راه از زبان به نفع خود بهره جسته است.
فمینیسم,گفتمان,سلطه,نابرابری
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99242.html
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99242_8fd3d9c4510d354671164ef8f25eee3a.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
تحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی
8
1
2017
08
23
بررسی جامعهشناختی عوامل و موانع تحقق حاکمیت قانون در فرانسه قرن هجدهم
185
232
FA
فرهاد
باباخانی
دانشگاه شهید بهشتی
farhad.babakhani87@gmail.com
دکتر محمد حسین
زارعی
استاد یار گروه حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی
m_zarei@sbu.ac.ir
حاکمیت قانون را در معنای برابری در مقابل قانون، به لحاظ تاریخی میتوان تابع سه فاکتور نابرابری، قدرت کنش جمعی و عقلانیت ( در معنای وبری) دانست. مقاله حاضر تلاش دارد تا با مرور جامعه فرانسه قبل از انقلاب کنشگران اصلی موجود در جامعه ( اعم از نخبگان و طبقات) شناسایی کرده و با مرور روابط بین آنها نابرابریهای موجود بین آنها را شناسایی کند. مطابق یافته ها نابرابریهای بسیار عمیق بین اقشار مختلف اجتماعی به همراه عقلانیت بسیار اندک موجود در بین نخبگان این جامعه و تسلط نسبی دولت ( نخبگان سیاسی) در دوران رژیم کهن، تقریباً مانع تحقق حاکمیت قانون در دوران رژیم کهن ( قبل از انقلاب) در این جامعه بوده است. در دوران پس از انقلاب، با از بین رفتن ساختار فئودالی و امتیازات نجبا و روحانیون، این نابرابریها تا حدود زیادی کم شد، همچنین نظام سیاسی و ابزارهای مربوط به آن تا حدود زیادی عقلانی شد، خردورزی و خرد گرایی به جای تحکم ایدولوژیک کلیسا امکان تفکر منطقی را فراهم آورد ( عقلانیت فرهنگی)، سرمایه داری با آهنگی بسیار ملایم با حمایت دولتی اندک اندک شروع به رشد کرد ( عقلانیت بسیار آهسته نخبگان اقتصادی). برآیند همه این تحولات شکل گیری نوعی نظام حقوقی عقلانی با مراجعه به قوانین روم باستان بود که حاکمیت قانون را صرفاً در معنای قانونمندی صوری[1] محقق ساخت.[1] Formal Legality
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99249.html
https://jsoa.sbu.ac.ir/article_99249_c2c946f8f8ac0003a9e557b56a91b30d.pdf